این روزها درباره خودباوری بسیار صحبت می شود، عزت نفس بخش مجزایی از زندگی نیست بلکه با زندگی روزمره درهم آمیخته است.می بایست سعی شود که در کودکان و نوجوانان حس احترام به خود و احترام به دیگران ایجاد شود که اساس اعتماد به نفس واقعی است.
هیچ انسان زنده ای وجود ندارد که همیشه احساس اعتماد به نفس کند.با این وجود ممکن است نوجوانان تصور کنند که همه اعتماد به نفس بیشتری نسبت به آن ها دارند و یا حتی فکر کنند که همه، مخصوصا والدین هرگز نترسیده اند یا هیچ گاه از نداشتن اعتماد به نفس احساس ناراحتی نکرده اند.
به همین علت است که به اشتراک گذاشتن تجربیات با نوجوانان اهمیت بسیار دارد.والدین می توانند در مورد زمانی که نوجوان بودند با فرزندشان صحبت کنند. در مورد زمان هایی که اعتماد به نفس داشته اند و قادر به انجام کارهایی مانند موفقیت در امتحان ریاضی بوده اند. از طرفی در مورد اوقاتی که اعتماد به نفس نداشته اند مثلا زمانی که نتوانسته اند پای تخته در مقابل همکلاسی ها سخنرانی کنند، صحبت کنند. باید در مورد چنین مسائلی با نوجوانان گفت و گو کرد .
ما به عنوان افراد بالغ می دانیم چه چیزی باعث حس اعتماد به نفس در ما می شود. وقتی خود را در حال انجام کاری می بینیم، وقتی کاری را به نتیجه می رسانیم، وقتی موضوعی را عملی می کنیم و وقتی نتیجه ی کاری خوب از آب در می آید، چنین احساسی پیدا می کنیم.همه ی کارها به نتیجه نمی رسند ، اما اگر تلاش و سعی نکنیم ، کوچکترین اتفاقی نمی افتد و هیچ چیزی درست نمی شود و پیش نمی رود.
نوجوانان نیز اینگونه یاد می گیرند، با سعی کردن. وقتی تلاش می کنند، اعتماد به نفس پیدا می کنند. باید به آن ها بگوییم که فوق العاده اند اما این به تنهایی کافی نیست.وقتی نوجوانان و حتی بزرگ تر ها به خود به عنوان شخصی اهل عمل نگاه می کنند، توانایی انجام کارهای بیشتری را در خود ایجاد می کنند.